هر روز به شیوه‌ای و لطفی دگری چندانکه نگه می‌کنمت خوبتری
گفتم که به قاضی برمت تا دل خویش بستانم و ترسم دل قاضی ببری (136)
***
گفتم بکنم توبه ز صاحبنظری باشد که بلای عشق گردد سپری
چندانکه نگه می‌کنم ای رشک پری بار دومین از اولین خوبتری (135)
***
هر گه که نظر بر گل رویت فکنم خواهم که چو نرگس مژه بر هم نزنم
ور بی‌تو میان ارغوان و سمنم بنشینم و چون بنفشه سر برنکنم (105)
***
سودای تو از سرم به در می‌نرود نقشت ز برابر نظر می‌نرود
افسوس که در پای تو ای سرو روان سر می‌رود و بی‌تو به سر می‌نرود (70)
***
گویند مرو در پی آن سرو بلند انگشت نمای خلق بودن تا چند؟
بی‌فایده پندم مده ای دانشمند من چون نروم که می‌برندم به کمند؟ (58)
***
آن را که نظر به سوی هر کس باشد در دیدهٔ صاحبنظران خس باشد
قاضی به دو شاهد بدهد فتوی شرع در مذهب عشق شاهدی بس باشد (44)
***
آن سست وفا که یار دل سخت منست شمع دگران و آتش رخت منست
ای با همه کس به صلح و با ما به خلاف جرم از تو نباشد گنه از بخت منست (19)
***
گویند هوای فصل آزار خوشست بوی گل و بانگ مرغ گار خوشست
ابریشم زیر ونالهٔ زار خوشست ای بیخبران اینهمه با یار خوشست (16)
***
آن شب که تو در کنار مایی روزست و آن روز که با تو می‌رود نوروزست
دی رفت و به انتظار فردا منشین دریاب که حاصل حیات امروزست (15)
***
آن یار که عهد دوستاری بشکست می‌رفت و منش گرفته دامان در دست
می‌گفت دگرباره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست (8) opensees Code Generator for time history analysis
چند رباعی از سعدی
بی تاب توییم امشب ای
,تو , ***آن ,ای ,یار ,دل , , ***آن ,که نظر , ***گویند ,خوشست
درباره این سایت